سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیر باران مزامیر * - به امید وصال

خانه
ارتباط با من
پارسی بلاگ
 RSS 

آمار وبلاگ

87158:کل بازدیدها
1:بازدید امروز

لوگوی وبلاگ

زیر باران مزامیر * - به امید وصال

لینک دوستان

عاشق آسمونی
طواف
سرزمین نور
خشونت دنیا یادم داد دوست بدارم
حکمت تازیانه
*** یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ «س» ***
پیام گل سرخ
کلک خیال انگیز
تمام خلقت در انتظارند...
یک دنیا پدر
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
لبگزه
منتقم زهرا
دل نوشته های یک دل
فریاد خاموش ،روایت دلتنگی
بنی آدم
به یاد او

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه

 

نوشته های پیشین

زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

نوای وصال



چهارشنبه 103 آذر 7

یا لطیف "

 

مهربان من !

افتان و خیزان به درِ خانه ی تو " آمده ام که خیالم را به مهربانیت " آرامش بخشی .

هنوز هستی ام از هم نپاشیده است .

متن من پراکنده است و از اشراق قوّت تو " چیزی نفهمیده ام .

می بینی که چنین سخت شده ام .

حالا که به درگاه تو " رو کرده ام ، با آوای محزون و شکسته ام به اعتراف نشسته ام که

تمام موجودات ، فقیر درگاه تو " اند .

امّا منِ بیدل را چه شده است که هنوز به خود نیامده ام ؟!

که روح دلم تاریک تر از شبان بی مهتاب است !

نوبت به راز گوئی من که می رسد ، همه اش در تکرار اعتراف گناهانم می گذرد و مگر

نمی بینم که همه زانو زده اند در برابر تو " !

آوای هماهنگ حیات ، تو " را می خواند .

موجهای بی قرار ، دشواری مرا شرح می دهند که ناتوان در برابر عظمت تو " ...

در حالیکه قلب من فرسنگها از تو " دور است .

و مگر نمی بینم که کوهها در جبروت تو " مغلوبند و کهکشانها ، کوچکترین ثناگوی تو " اند و

ستارگان آسمان ، کاسه های گدائی شان را در برابر تو " دراز کرده اند و مگر نمی بینم فقرای ذاتی ،

خانه ی تو " را که زمزمه می کنند و تسبیح می خوانند !

وای !

ای وای !

چه هولناک شده ام که دیدگانم عظمتِ تو " را نمی بیند !

و قلبم هنوز چیزی نمی فهمد .

منِ بیدل را چه شده است ؟!

نکند ...

نکند مرا به خود وا گذاشته ای در این سرای بیگانه که همواره در خویشتن فرو غلتم و بر کوریم

افزون شود ؟

نازنینا "

به صدای غربت در شبهای تارم سوگند که دیگر رهِ بی تو " را نپویم و روی دل من همیشه و همه گاه "

به سوی تو " باشد ،

که تنها با تو " و در کنار تو " به صدای آبی و صامت دریا ،...

گوش خواهم سپرد تا شاید

شاید آن فانوس شکسته در دل ، دوباره زنده شود به نور ربّانیت " .

مهربانا "

...

التماس دعا

یا زهرای اطهر "

 

َاللهَُمّ عَجِّّل ِلوَلیّکَ الفَرَج

اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحََمّد وَ آلِ مُحَمّد و َعِّجّل فَرَجَهُم 


نوشته شده در شنبه 85/5/14: 7:34 عصر توسط یه دل سوخته ، همین! | نظرات دوستان ( )