" یا هو "
...
می خواهم بنویسم ، بنویسم از تو " ، برای تو " و به خاطر تو " .
از روزهای مریض ، از غصه های شبانه ، از غزل های بی معنایم ،
از حرف های نگفته ام و از جاده های انتظار ، دلم گرفته است .
به تمنّای آمدنت " عمری ست چشمانم ، دریائی طوفانی شده است .
دریائی از خس و خاشاکِ هزاران پرسش بی پاسخ ! .
که تنها فقط تو " ، ساحل آرامش هستی .
می دانی ؟
می دانی نگاهم در حسرت زیارت چشمانت " هنوز مانده به راه است و
و برای آمدنت " لحظه شماری می کند دل ناشکیبم .
جهان وجودم را به یُمن قدم های نازنینت " بر این عرش ،
با گل زخم سرِ راهِ تو " آذین بسته ام
و داغ های دلم را ، جایشان چراغانی این جاده ی خاکی کرده ام .
تو " را می خوانم مهربان !
چتر نگاهم به ابرها باز است و زیر گریه ی ابرها ، تجزیه می شوم .
باد ، بوی پیراهن ربّانی ات را برایم آورده و
قاصدکی خبر آورده که خواهی آمد .
تو "را می خوانم مهربان !
و برای زیارت چشمانت " آه می کشم .
صدای پای کسی ، آه "
مثل اینکه آمده ای !
...
دلم گرفته برای کسی " که می آید
برای قدم های مبارکی " که می آید
هزار حرف نگفته سکوت کرده و من
نمی رسم به صدای کسی " که می آید
همیشه از خم کوچه بهانه می گیرم
برای خش خش پای کسی " که می آید
و دست های دلم را هنوز می ریزم
در التماس دعای کسی " که می آید
خدا کند که زمینم پر از قاصدکی شود
از آسمان خدای کسی " که می آید
من و دلی که به پایان رسیده ایم از خود
فدای عشق ، فدای کسی " که می آید .
...
التماس دعا
یا زهرای اطهر "
اَللهُمَّ عَجّل لِوَلیّکَ الفَرَج
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم .