*یا هو*
به شوق تو ؛
و با دلی غرق تمنّای تو ؛
همچون شبنم روی برگ نم یاس * باغچه ی خانه ی مان
روزگاری ست غریب و آرام
در آرزوی دیدنت ؛ نشسته ام !
چشمان باطراوتم را با اشکهای دلتنگی ام
پاک ،
بر چهره ی فریبای تو ؛ دوخته ام !
با تو ؛ گفتن و از تو ؛ گفتن ، چه زیباست .
حس می کنم می بینی و می شنوی :
که بلبل مست تو ؛ تنهاست و ناله سر می دهد .
دیده ام سفره گسترده ،
و دل به سودای تو ؛ هر سب به سحر بسته .
بی تو ؛ هر شبم ، شب یلداست .
همه جا ورد زبان ست نام تو ؛
چلچله ها مژده ام آورده اند که خواهی آمد *.
آشیان تو ؛ همین جا ، همین لحظه ، میان دیده ی بارانی ام *
دل من عاشق دریاست ،
خیره بر موج می شوم چون تو ؛ ساحل دل طوفانی ام هستی *
باز می کنم پنجره ها را ای مه خورشید نگار *
کوچه مشتاق * تماشاست ، نمی دانی تو ؛
با من از سنگدلی عالم مگو ،
غصه در چشم تو ؛ پیداست .
تا تو ؛ دنیا و عقبای منی ، شعر زمن می بارد
دفترم پر زغزل هاست نمی دانی تو ؛
براستی با دل نا شکیبم *
با کدامین تاب و توان
انتظارت کشم ؟
... !
چشمی که تو ؛ را نجست ، کورش کردم
قلبی که تو ؛ را ندید ، گورش کردم
دل * منتظر حضور دیدار تو ؛ بود
هر چند نیامدی ، صبورش * کردم
.
التماس دعا
یا زهرای اطهر
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم .
نوشته شده در شنبه 85/4/17: 7:14 عصر توسط یه دل سوخته ، همین!
|
نظرات دوستان ( )