سفارش تبلیغ
صبا ویژن

* روی بالهای دریا *... - به امید وصال

خانه
ارتباط با من
پارسی بلاگ
 RSS 

آمار وبلاگ

86322:کل بازدیدها
0:بازدید امروز

لوگوی وبلاگ

* روی بالهای دریا *... - به امید وصال

لینک دوستان

عاشق آسمونی
طواف
سرزمین نور
خشونت دنیا یادم داد دوست بدارم
حکمت تازیانه
*** یَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ «س» ***
پیام گل سرخ
کلک خیال انگیز
تمام خلقت در انتظارند...
یک دنیا پدر
صفحات انتظار در فراق گل نرگس
لبگزه
منتقم زهرا
دل نوشته های یک دل
فریاد خاموش ،روایت دلتنگی
بنی آدم
به یاد او

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه

 

نوشته های پیشین

زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

نوای وصال



دوشنبه 103 اردیبهشت 17

یا س تّ ا ر .

اگر در صبح دستهایت زندگی می کردم ، مثل درختان مدام برگ می سرودم و

با کبریت یاد تو ؛ ستارگان را روشن می کردم .

هر شب چشم های ماه را می شستم و هر روز از ابرها دستکشی برایت می بافتم .

اگر در عطر حرفهای تو ؛ زندگی می کردم ، زمین را در گوشه ای متروک جا می گذاشتم و

به شوق تو ؛ کلمه می شدم .

با یک گل ، بهار می آفریدم و از پرندگان ، کلبه ای برای تو ؛ می ساختم .

گاهی با خود می گویم :

" ای کاش !

یک کفش بودم و همه ی عمرم را در عبور می گذراندم .

" ای کاش !

مورچه ای بودم که دنیا را بر دوش خود می گذارد و از پلکان زمان بالا می رود .

" ای کاش !

یک پرتقال گمنام بودم در کوچه باغ های نام تو ؛ " .

روزها می روند و دیگر نمی آیند .

می دانم بازگشت همه ی روزها و رودخانه ها به سوی تو ؛ست .

تو ؛

تو ؛ یک روز آئینه های شکسته را تالیف می کنی و خاکسترهای باستانی را

به هیات شعله در می آوری .

کلمات می روند و دوباره می آیند .

هیچ کسی کلمات را در گور نمی کند .

راستی ! اولین کلمه ای که قدم به دنیا گذاشت ، چه بود ؟!

اولین کلمه ای که لاله ها ؛ گفتند ...؟!

اولین کلمه ای که پروانه های شیدا ؛ گفتند ...؟!

خوشا ...!

خوشا در روستائی ترین منطقه ی روح تو ؛ جاری شدن !

خوشا در مجاورت یاس ها و زنبق ها زیارتنامه خواندن !

خوشا گره های بغض را در مهتابی نگاه تو ؛ گشودن ...!

چقدر در صحراهای لیلا آگین تو ؛ مجنون باشم ...؟!

به پنجره ی خانه ی من هم نگاهی کن ، هزاران سال است که به انتظار عبور تو ؛

پلک بر هم نگذاشته ام .

دلم مثل آسمان شهرهای شمالی گرفته است ، چیزی بگو !

قبل از اینکه جانم به تسخیر سایه ها در آید ، حرفی بزن !

فرشته ها را آنقدر روی شانه هایم معطل کن تا از پله های توبه؛

بالا بروم .

...

التماس دعا

یا زهرای اطهر

اللهمّ عجّل لولیّک الفرج

اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم .

 


نوشته شده در شنبه 85/2/23: 10:39 صبح توسط یه دل سوخته ، همین! | نظرات دوستان ( )