دلم بود و حرم بود و امامم بود وتنهايي حرم کعبه، حرم قبله، عجب احرام زيبايي
زکنج دل، زيک حجره، تماشا داشت اوج او دلم را کرد اقيانوس موسيقي، موج او
دورکعت مست جام مي، دورکعت خاک، گل کردم دورکعت با تمام سنگهايش، درد ودل کردم
لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده تمام سنگ فرش او برايم، مهر وسجاده
زيارت نامه مي خواندم، دلم گرم زيارت شد نگاهم خورد بر قبرش، نمي دانم جسارت شد
لباس آلوده اي بودم که احرام حرم بستم کوير چشمهايم را به درياي کرم بستم
نفس پشت نفس، ايوان به ايوان سير مي کردم تمام صحنها را مست بوي عود مي ديدم
پريدم ناگهان از خواب، رويا بود که مي ديدم
دوباره چشم را بستم، دوباره جستجو کردم
تمام خواب را تا رد پاي صحن بو کردم
بيا پيراهنم بود کن،