اگر دوباره مثل آن تپه
گوشه آن آسمان
در مسير عبور آنهمه ستاره و سياهچال و کهکشان
غريب و خسته و از دسترس بدور افتاده باشم چه؟
يا ميان ازدحام اين بزرگراه بي سر و ته
که از شمال تا جنوب
و مشرق را تا مغرب
خط خطي کرده
و با نتي خاموش
که روز و شب دور سرم مي چرخد
و گرمم مي شود
تا به ساعتي بعد به سرما
چه معني دارد؟
.........